پسری دختره زیبایی را دید،شیفتش شد…
چند ساعتی با هم تو خیابون قدم زدن که یهو..!
بنز گرون قیمتی جلو پاشون ترمز زد…
دختره به پسره گفت:
خوش گذشت ولی نمیتونم همیشه پیاده راه برم بای…
نشست تو ماشین راننده بهش گقت:
خانم ببخشید من راننده این آقا هستم لطفا پیاده شید!
ینی حــــــــــــــــــــال گیری بوداااا ای ول.........

نظرات شما عزیزان:
ترسا 
ساعت14:14---26 مرداد 1393
لاااااایک<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18">
shaghayegh 
ساعت16:17---19 تير 1393
دیگر احتیاط لازم نیست...
شکستنی ها شکست...
هرطور مایلید حمل کنید...
|